پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله :
مرا پروردگارم تربيت كرد و نيكو تربيتم كرد.
------------------------------------------------------
الإختصاص :
يكى از هاشميان ، به صورت خبر مرفوع ، از پيامبر خدا روايت كرده است كه باديهنشينى ، نزد ايشان آمد و گفت : اى پيامبر خدا! آيا رواست كه مرد در پرداخت مهريه همسرش ، امروز و فردا كند؟
فرمود : «آرى ، اگر تهىدست باشد».
گفت : اى پيامبر خدا! چه كسى تو را ادب آموخت؟
فرمود : «خدا مرا ادب آموخت ؛ و من فصيحترينِ عربهايم ؛ از آن رو كه من از قريش هستم و در دامنى از بنى سعد بن بكر از هوازِن تربيت شدهام».
------------------------------------------------------
امام صادق عليهالسلام :
خداوند عز و جل پيامبرش را تربيت كرد و نيكو تربيتش كرد
و چون ادب و تربيتِ او را به كمال رساند ، فرمود : «همانا تو داراى خويى والا هستى» .
آن گاه ، كار دين و امّت را به او واگذار كرد تا بندگان او را تربيت و اداره كند . پس فرمود : «آنچه را كه پيامبر به شما فرمود ، به كار گيريد و از آنچه شما را از آن نهى كرد ، بازايستيد» . پيامبر خدا ، هدايتْشده و توفيقْيافته بود و به وسيله «روح القُدُس» تأييد و كمك مىشد . در هيچ امرى از امور اداره مردم ، دچار لغزش و خطا نمىشد ؛ چرا كه آراسته به آداب الهى بود.
------------------------------------------------------
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله :
بيمارى ، تازيانه خدا در روى زمين است و با آن ، بندگانش را تأديب [و تنبيه] مىكند.
------------------------------------------------------
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله :
بلا براى ستمگر ، مايه ادب است.
------------------------------------------------------
امام حسين عليهالسلام :
بار خدايا! با نيكى كردنت [به من] ، مرا به دام عذابت مكشان ، و با بلا ، ادبم نفرما.
------------------------------------------------------
امام زين العابدين عليهالسلام ـ در دعاى سحر ـ :
معبود من! مرا با كيفرت ادب مفرما ، و با حيلهات ، با من مكر مكن.
------------------------------------------------------
امام باقر عليهالسلام ـ در بيان داستان يعقوب عليهالسلام ـ :
چون پسران يعقوب ، با نامه او از نزد وى رهسپار مصر شدند ، جبرئيل عليهالسلام بر يعقوب عليهالسلامفرود آمد و گفت : «اى يعقوب! پروردگارت به تو مىفرمايد : چه كسى تو را به آن گرفتارىهايى كه براى عزير مصر نوشتى ، دچار گردانيد؟» .
يعقوب عليهالسلام گفت : تو مرا به آنها دچار ساختى تا بدين وسيله ، مرا مجازات و ادب كنى.
خداوند فرمود : «پس ، آيا احدى جز من ، مىتواند آن گرفتارىها را از تو دور كند؟» .
يعقوب عليهالسلام عرض كرد : بار الها ، نه!
خداوند ـ تبارك و تعالى ـ فرمود : « ... اى يعقوب! من يوسف و برادرش را به تو برمىگردانم ، و مال و گوشت و خونِ از دست رفتهات را به تو باز مىدهم ، و بينايىات را به تو برمىگردانم ، و پشتت را راست مىكنم . خوش باش و شاد . اين كارها كه با تو كردم ، براى تأديب تو بود ؛ پس ادبم را بپذير!» .
------------------------------------------------------
امام صادق عليهالسلام :
هيچ كس از پيامبر خدا چيزى از دنيا نمىخواست ، مگر آن كه به او عطا مىكرد . زنى فرزندش را نزد وى فرستاد و گفت : نزد او برو و از او چيزى بخواه . اگر به تو فرمود : چيزى در بساط نداريم ، بگو : همان پيراهنت را به من بده.
پيامبر صلىاللهعليهوآله پيراهن خود را درآورد و به آن پسر داد ، و بدين سان ، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ عمدا او را ادب آموخت و فرمود : «و دستت را
به گردنت زنجير مكن و زيادى [هم ]گشاده دستى منما ملامتشده و حسرتزده بر جاى مىمانى» .
------------------------------------------------------
الفقه المنسوب للامام الرضا عليهالسلام :
روايت مىكنم كه جبرئيل عليهالسلام به نزد پيامبر خدا فرستاده شد و گفت : اى پيامبر خدا! خداوند عز و جل تو را سلام مىرسانَد و به تو مىفرمايد : بخوان : به نام خداى مهرگسترِ مهربان . «هرگز به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كردهايم ، چشم مدوز [ كه زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم . و (بدان كه) روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است ] » .
پس پيامبر صلىاللهعليهوآله به جارْزنندهاى فرمود تا جار زند كه : «هر كس به ادب خدا آراسته نگردد ، جانش بر حسرتهايى دنيايى متلاشى شود» .
------------------------------------------------------
امام هادى عليهالسلام ـ در دعا ـ :
بار خدايا! ... سپاسْ تو را از بهر آن كه مرا سالم و بهسامان آفريدى و ادبم كردى ، و نيكو ادبم كردى . و اين همه ، از روى بنده نوازىِ تو نسبت به من است ، نه آن كه مرا نزد تو پيشينهاى [از كار نيك و سزامندى] باشد.