المناقب لابن شهرآشوب عن عبداللّه بن مسعود :
كُنّا عِندَ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله ، فَأَقبَلَ راكِبٌ حَتّى أناخَ بِالنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي أتَيتُكَ مِن مَسيرَةِ سَبعٍ ـ أنصَبتُ بَدَني ، وأسهَرتُ لَيلي ، وأظمَأتُ نَهاري ، وأنصَبتُ راحِلَتي ـ ؛ لِأَسأَلَكَ عَن خَصلَتَينِ أسهَرَتاني . فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله : مَا اسمُكَ ؟
فَقالَ : زَيدُ الخَيلِ .
قالَ : أنتَ زَيدُ الخَيرِ ، سَل ، فَرُبَّ مُعضِلَةٍ قَد سُئِلَ عَنها .
فَقالَ : أسأَلُكَ عَن عَلامَةِ اللّهِ تَعالى فيمَن يُريدُ وعَلامَتُهُ فيمَن لا يُريدُ ؟
فَقالَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله : كَيفَ أصبَحتَ؟
قالَ : أصبَحتُ اُحِبُّ الخَيرَ ومَن يَعمَلُ بِهِ ، وإن عَمِلتُ بِهِ أيقَنتُ ثَوابَهُ ، وإن فاتَني مِنهُ شَيءٌ حَنَنتُ إلَيهِ .
فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله : هيهِ ، هذِهِ عَلامَةُ اللّهِ فيمَن يُريدُ ، وعَلامَتُهُ فيمَن لا يُريدُ أن لَو أرادَكَ لِلآخَرينَ لَهَيَّأَكَ لَها ثُمَّ لا يُبالي بِأَيِّ وادٍ هَلَكتَ .
المناقب ابن شهرآشوب به نقل از عبداللّه بن مسعود :
نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله بوديم كه سوارى آمد و مَركب خود را كنار پيامبر صلىاللهعليهوآلهنشاند و گفت : «اى رسول خدا ! من از فاصله هفت (شب راه) به سويت آمدهام . بدنم را خسته كردهام ، شب را به بيدارى و روز را به تشنگى گذرانده و مَركبم را خسته كردهام تا از تو درباره دو خصلت كه خواب شبانه را از من ربوده است ، بپرسم» .
پيامبر صلىاللهعليهوآله به او فرمود : «نامت چيست ؟».
گفت : «زيدالخيل (زيدِ اسبْ يار)» .
فرمود: «تو زيدالخير (زيدِ نيكْ يار) هستى. بپرس كه چهبسا دشوارىاىكهدربارهاش پرسششده [و پاسخ گرفتهشده ]است».
گفت: «از تو درباره نشانهخداوند متعالدر كسى كه او را مىخواهد و نشانهاش در آنكه او را نمىخواهد ، مىپرسم»؟
فرمود: «شب را چگونه به صبح آوردى؟».
گفت: «در حالى بهصبح آوردم كهنيكى را و هركه آن را انجام دهد ، دوست دارم و اگر خود آن را انجام دهم ، يقين به پاداشش دارم و اگر آن را از دست بدهم ، احساس علاقه به آن مىكنم» .
پيامبر صلىاللهعليهوآله به او فرمود: «هان! اين هماننشانه خداوند در كسى است كه او را مىخواهد ؛ و امّا نشانهاش در آن كه او را نمىخواهد، آن است كه اگر تو را براى كارهاى ديگرى [جز نيكى ]مىخواست، تو را براى آنها آماده مىكرد و باكش نبود كه در كجا تباه گردى!» .